آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

سهل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sahl /

easy, simple, not difficult, facile, manageable, open-and-shut, convenient, pushover

easy

simple

not difficult

facile

manageable

open-and-shut

convenient

pushover

آسان، ساده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او روشی سهل برای تعمیر کامپیوتر پیدا کرد.

She found an easy way to fix the computer.

دستورات سهل و واضح هستند.

The instructions are simple and clear.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سهل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت سهل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سهل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سهل

لغات نزدیک سهل

پیشنهاد بهبود معانی