آخرین به‌روزرسانی:

سنجه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sanje /

bench mark, canon, check, criterion, gauge, measure, measurement, module, scale, unit, yardstick, unit of measurement

ابزار سنجش، اندازه‌ی سنجش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

سنجه‌ی اتاق قبل از خرید اثاثه ضروری بود.

The measurement of the room was necessary before buying furniture.

سنجه‌ی دقیق برای آزمایش‌های علمی بسیار حیاتی است.

Accurate measurement is crucial for scientific experiments.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سنجه

  1. مترادف:
    معیار وزنه

ارجاع به لغت سنجه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنجه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سنجه

لغات نزدیک سنجه

پیشنهاد بهبود معانی