با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Revise

rɪˈvaɪz rɪˈvaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revised
  • شکل سوم:

    revised
  • سوم‌شخص مفرد:

    revises
  • وجه وصفی حال:

    revising

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
اصلاح کردن، تصحیح کردن (متن و نوشته و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The teacher asked the students to revise their essays.
- معلم از دانش‌آموزان خواست انشاهای خود را اصلاح کنند.
- The teacher asked the students to revise their answers.
- معلم از دانش‌آموزان خواست تا پاسخ‌های خود را تصحیح کنند.
verb - transitive
بازبینی کردن، بازنگری کردن، دوباره بررسی کردن، مورد بررسی مجدد قرار دادن
- to revise tax rates
- نرخ مالیات را بازنگری کردن
- The cost of insurance has been revised due to inflation.
- نرخ بیمه به دلیل تورم مورد بررسی مجدد قرار گرفته است.
verb - intransitive verb - transitive
انگلیسی بریتانیایی مرور کردن، دوره کردن (درس)
- I need to revise all the key concepts from my biology textbook before the final exam.
- باید قبل از امتحان نهایی تمام مفاهیم کلیدی کتاب زیست‌شناسی خود را مرور کنم.
- I spent the weekend revising my math equations to make sure I understood the concepts thoroughly.
- آخر هفته را صرف دوره کردن معادلات ریاضی خود کردم تا مطمئن شوم که مفاهیم را به طور کامل درک کرده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revise

  1. verb correct, edit
    Synonyms: alter, amend, blue-pencil, change, clean up, compare, cut, debug, develop, emend, go over, improve, launder, look over, modify, overhaul, perfect, polish, recalibrate, recast, reconsider, redo, redraft, redraw, reexamine, rehash, reorganize, restyle, revamp, review, rework, rewrite, run through, scan, scrub, scrutinize, study, tighten, update, upgrade
    Antonyms: fix, freeze, set, stabilize
  2. noun revision
    Synonyms: alteration, change, difference, modification, redoing, refashioning, remaking, remodeling, revamping, review, revision, reworking, variation
    Antonyms: fixation, stabilization

لغات هم‌خانواده revise

  • noun
    revision
  • verb - transitive
    revise

ارجاع به لغت revise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revise

لغات نزدیک revise

پیشنهاد بهبود معانی