آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ مرداد ۱۴۰۴

    Revise

    rɪˈvaɪz rɪˈvaɪz

    گذشته‌ی ساده:

    revised

    شکل سوم:

    revised

    سوم‌شخص مفرد:

    revises

    وجه وصفی حال:

    revising

    معنی revise | جمله با revise

    verb - transitive B2

    بازنویسی کردن، اصلاح کردن، تصحیح کردن (متن و نوشته و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The teacher asked the students to revise their essays.

    معلم از دانش‌آموزان خواست انشاهای خود را اصلاح کنند.

    The teacher asked the students to revise their answers.

    معلم از دانش‌آموزان خواست تا پاسخ‌های خود را تصحیح کنند.

    verb - transitive

    بازبینی کردن، بازنگری کردن، دوباره بررسی کردن، مورد بررسی مجدد قرار دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    to revise tax rates

    نرخ مالیات را بازنگری کردن

    The cost of insurance has been revised due to inflation.

    نرخ بیمه به دلیل تورم مورد بررسی مجدد قرار گرفته است.

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی مرور کردن، دوره کردن (درس)

    I need to revise all the key concepts from my biology textbook before the final exam.

    باید قبل از امتحان نهایی تمام مفاهیم کلیدی کتاب زیست‌شناسی خود را مرور کنم.

    I spent the weekend revising my math equations to make sure I understood the concepts thoroughly.

    آخر هفته را صرف دوره کردن معادلات ریاضی خود کردم تا مطمئن شوم که مفاهیم را به طور کامل درک کرده‌ام.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد revise

    1. noun revision
      Synonyms:
      change alteration modification review variation difference reworking remodeling redoing remaking revamping refashioning
      Antonyms:
      stabilization fixation
    1. verb correct, edit
      Synonyms:
      change improve modify redo review edit update develop polish amend recast rework rewrite upgrade debug scan study cut rehash compare overhaul tighten revamp reconsider redraw reexamine scrub launder perfect reorganize look over run through go over restyle recalibrate emend redraft blue-pencil
      Antonyms:
      set stabilize fix freeze

    لغات هم‌خانواده revise

    • noun
      revision
    • verb - transitive
      revise

    سوال‌های رایج revise

    گذشته‌ی ساده revise چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده revise در زبان انگلیسی revised است.

    شکل سوم revise چی میشه؟

    شکل سوم revise در زبان انگلیسی revised است.

    وجه وصفی حال revise چی میشه؟

    وجه وصفی حال revise در زبان انگلیسی revising است.

    سوم‌شخص مفرد revise چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد revise در زبان انگلیسی revises است.

    ارجاع به لغت revise

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «revise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revise

    لغات نزدیک revise

    • - revisable
    • - revisal
    • - revise
    • - revised
    • - revised standard version
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.