(بهسرعت) بررسی کردن، دوره کردن، خواندن، مرور کردن
I need to run through my presentation before the meeting.
من باید قبلاز جلسه ارائهی خود را مرور کنم.
The teacher asked us to run through the practice problems before the test.
معلم از ما خواست تا قبلاز آزمون، مسائل تمرینی را دوره کنیم.
I ran through what I'd overheard.
آنچه را که شنیده بودم، بررسی کردم.
جریان داشتن، جاری بودن، پخش شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The theme of love and sacrifice runs through the entire novel.
موضوع عشق و فداکاری در کل رمان جریان دارد.
Laughter and joy ran through the air as children played in the park.
درحالیکه بچهها در پارک بازی می کردند، خنده و شادی در هوا پخش شد.
(با بیفکری یا بهسرعت) خرج کردن، مصرف کردن، تمام کردن
I watched as the water reserves started to run through.
من دیدم که ذخایر آب با بیفکری مصرف شدند.
His enthusiasm for the project caused him to run through all available resources within a week.
اشتیاق او به این پروژه باعث شد که در عرض یک هفته تمام منابع موجود را تمام کند.
ادبی (با شمشیر یا تفنگ) از بین بردن، کشتن، زخمی کردن
The knight bravely ran through the dragon.
شوالیه شجاعانه اژدها را از بین برد.
She ran through the intruder with her dagger, defending herself and her home.
او با خنجرش مهاجم را کشت و از خود و خانهاش دفاع کرد.
اجرا، تمرین
"Before the concert, the band did a quick run through to ensure everything was in order."
قبلاز کنسرت، گروه یک تمرین سریع انجام داد تا مطمئن شود همهچیز مرتب است.
"The run through of the play was flawless, showing the actor's dedication to their roles."
اجرای بازی بیعیبونقص بود و نشاندهندهی تهعد بازیگران به نقشهایشان بود.
عبارت run through در زبان فارسی به «مرور کردن» یا «سریع بررسی کردن» ترجمه میشود.
عبارت «run through» یکی از عبارات ترکیبی (phrasal verbs) در زبان انگلیسی است که کاربردهای متنوعی دارد و بسته به زمینه میتواند معانی مختلفی داشته باشد. به طور کلی، این عبارت به معنای گذر سریع و مختصر از چیزی است؛ مثلاً مرور کردن یک موضوع، بررسی سریع یک لیست یا عبور از مکانی در زمان کوتاه.
یکی از رایجترین کاربردهای «run through»، اشاره به مرور کردن مطالب قبل از یک رویداد مهم مانند جلسه، امتحان یا ارائه است. در این حالت، فرد یا گروهی اطلاعات یا نکات کلیدی را به سرعت بازبینی میکنند تا مطمئن شوند همه چیز آماده و به یادشان مانده است.
در برخی موارد، «run through» به معنای استفاده یا صرف چیزی تا تمام شدن آن نیز به کار میرود؛ برای مثال، زمانی که گفته میشود «run through the budget» یعنی بودجه را به طور کامل مصرف کردهاند. این کاربرد معمولاً در زمینههای مالی یا منابع محدود به کار میرود.
از سوی دیگر، در معنای فیزیکی، «run through» میتواند به عبور سریع از یک مکان یا چیز اشاره کند؛ مثلاً دویدن از میان یک جمعیت یا عبور از یک مسیر به سرعت. این کاربرد به حس حرکت و گذر سریع مرتبط است.
علاوه بر اینها، در زبان ادبی یا توصیفی، «run through» ممکن است به معنای نفوذ یا عبور چیزی در سراسر چیزی دیگر باشد؛ مانند نور خورشید که از میان شاخهها عبور میکند یا احساسی که در تمام وجود فرد جریان دارد.
«run through» عبارتی چندمنظوره است که بسته به زمینه و موقعیت، معانی مختلفی پیدا میکند. این عبارت نشاندهنده سرعت، مرور و عبور است و در مکالمات روزمره، متون رسمی و حتی زبان ادبی کاربرد گستردهای دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «run through» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run-through-2