فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Poop

puːp puːp

گذشته‌ی ساده:

pooped

شکل سوم:

pooped

سوم‌شخص مفرد:

poops

وجه وصفی حال:

pooping

شکل جمع:

poops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

پاشنه‌ی کشتی، صدای قلپ، صدای کوتاه، قسمت بلند عقب کشتی، صدای بوق ایجاد کردن، قورت دادن، تفنگ در کردن، باد و گاز معده را خالی کردن، گوزیدن، با عقب کشتی تصادف کردن، فریفتن، آدم احمق، از نفس افتادن، خسته و مانده شدن، تمام شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The captain stood on the poop and addressed the sailors.

ناخدا روی سکوب پاشنه ایستاد و ناویان را مخاطب قرار داد.

After reaching Kollakchal I was utterly pooped.

پس از رسیدن به کلک چال دیگر اصلاً رمق نداشتم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The old poop talks all the time.

مردیکه خر همه‌اش حرف می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poop

  1. noun an unpleasant, tiresome person
    Synonyms:
    jerk bore pill nerd drip ninny dweeb nincompoop
  1. noun the rear part of a ship
    Synonyms:
    stern tail back end after part quarter deck of a ship
  1. noun slang terms for inside information
    Synonyms:
    dirt dope low-down the skinny crap shit turd shite

Phrasal verbs

poop out

1- خسته شدن، از رمق افتادن 2- از کار افتادن

ارجاع به لغت poop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poop

لغات نزدیک poop

پیشنهاد بهبود معانی