امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crap

kræp kræp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crapped
  • شکل سوم:

    crapped
  • سوم‌شخص مفرد:

    craps
  • وجه وصفی حال:

    crapping
  • شکل جمع:

    craps

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
(ناپسند) مدفوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
(عامیانه) چرند، شر و ور
noun
آشغال
verb - transitive
(ناپسند) مدفوع کردن
verb - transitive
چرت و پرت گفتن، شر و ور گفتن
- Don't crap around like this!
- این جوری وقت خودت را هدر نده!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crap

  1. noun Something that does not have or make sense
    Synonyms:
    shit bull balderdash blather bunkum claptrap drivel garbage idiocy nonsense piffle poppycock rigmarole rubbish dirt bullshit tomfoolery trash twaddle tommyrot applesauce baloney bilge bunk irish bull hooey malarkey shite horseshit poop dogshit turd
  1. verb Have a bowel movement
    Synonyms:
    stool defecate shit take-a-shit take-a-crap ca-ca make

Phrasal verbs

  • crap out

    1- در بازی کراپز باختن 2- (به خاطر خستگی یا ترس و غیره) کناره‌گیری کردن، لنگ انداختن

ارجاع به لغت crap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crap

لغات نزدیک crap

پیشنهاد بهبود معانی