فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crap

kræp kræp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crapped
  • شکل سوم:

    crapped
  • سوم شخص مفرد:

    craps
  • وجه وصفی حال:

    crapping
  • شکل جمع:

    craps

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    (ناپسند) مدفوع
  • noun
    (عامیانه) چرند، شر و ور
  • noun
    آشغال
  • verb - transitive
    (ناپسند) مدفوع کردن
  • verb - transitive
    چرت و پرت گفتن، شر و ور گفتن
    • - Don't crap around like this!
    • - این جوری وقت خودت را هدر نده!
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crap

  1. noun Something that does not have or make sense
    Synonyms: shit, bull, balderdash, blather, bunkum, claptrap, drivel, garbage, idiocy, nonsense, piffle, poppycock, rigmarole, rubbish, dirt, bullshit, tomfoolery, trash, twaddle, tommyrot, applesauce, baloney, bilge, bunk, irish bull, hooey, malarkey, shite, horseshit, poop, dogshit, turd
  2. verb Have a bowel movement
    Synonyms: stool, defecate, shit, take-a-shit, take-a-crap, ca-ca, make

Phrasal verbs

  • crap out

    1- در بازی کراپز باختن 2- (به خاطر خستگی یا ترس و غیره) کناره‌گیری کردن، لنگ انداختن

ارجاع به لغت crap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crap

لغات نزدیک crap

پیشنهاد بهبود معانی