گذشتهی ساده:
crappedشکل سوم:
crappedسومشخص مفرد:
crapsوجه وصفی حال:
crappingشکل جمع:
crapsدر معنای سوم در انگلیسی آمریکایی بهجای crap از crappy استفاده میشود.
ناپسند مدفوع
I had to clean up the dog's crap.
من مجبور شدم مدفوع این سگ را تمیز کنم.
He said he needed to take a crap before we left the house.
او گفت قبلاز اینکه از خانه بیرون برویم، باید مدفوع کند.
انگلیسی بریتانیایی ناپسند چرند، شروور، مزخرف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The movie was a pure crap.
این فیلم مزخرف محض بود.
She was tired of hearing his constant crap about politics.
او از شنیدن شروورهای دائمی او در مورد سیاست خسته شده بود.
ناپسند مزخرف، بیارزش، آشغال
His presentation was full of crap ideas.
ارائهی او پر از ایدههای مزخرف بود.
She wore those crap shoes all day.
تمام روز آن کفشهای آشغال را پوشید.
ناپسند مدفوع کردن
The dog crapped in the yard again.
این سگ دوباره در حیاط مدفوع کرد.
She rushed to the bathroom because she really had to crap.
او با عجله به سمت دستشویی رفت، زیرا واقعاً مجبور به مدفوع کردن بود.
1- در بازی کراپز باختن 2- (به خاطر خستگی یا ترس و غیره) کنارهگیری کردن، لنگ انداختن
چرتوپرت گفتن (طولانیمدت)، مزخرف گفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crap