آخرین به‌روزرسانی:

Bunk

bʌŋk bʌŋk

گذشته‌ی ساده:

bunked

شکل سوم:

bunked

سوم‌شخص مفرد:

bunks

وجه وصفی حال:

bunking

شکل جمع:

bunks

معنی و نمونه‌جمله

حرف توخالی و بی‌معنی، خوابگاه (در کشتی یا قطار)، هرگونه تختخواب تاشو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He bunked at a neighbor's house for a couple of nights.

دو شب در خانه‌ی یکی از همسایگان خوابید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bunk

  1. noun nonsense
    Synonyms:
    rubbish trash garbage baloney hogwash nonsense horsefeathers rot twaddle claptrap balderdash poppycock hooey jazz tommyrot piffle applesauce bilge flimflam eyewash tomfoolery
    Antonyms:
    sense
  1. noun twin bed, usually stacked; place to sleep
    Synonyms:
    bed cot pallet sack berth doss kip

Idioms

do a bunk

(انگلیسی - عامیانه) بدون اطلاع قبلی رفتن، جیم شدن، جا خالی کردن

سوال‌های رایج bunk

گذشته‌ی ساده bunk چی میشه؟

گذشته‌ی ساده bunk در زبان انگلیسی bunked است.

شکل سوم bunk چی میشه؟

شکل سوم bunk در زبان انگلیسی bunked است.

شکل جمع bunk چی میشه؟

شکل جمع bunk در زبان انگلیسی bunks است.

وجه وصفی حال bunk چی میشه؟

وجه وصفی حال bunk در زبان انگلیسی bunking است.

سوم‌شخص مفرد bunk چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد bunk در زبان انگلیسی bunks است.

ارجاع به لغت bunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bunk

لغات نزدیک bunk

پیشنهاد بهبود معانی