گذشتهی ساده:
dossedشکل سوم:
dossedسومشخص مفرد:
dossesوجه وصفی حال:
dossingانگلیسی بریتانیایی کنار خیابان خوابیدن، خوابیدن در مکان خالی (بهدلیل بیپولی و بیخانمانی)
She prefers to doss temporarily rather than stay in shelters.
او ترجیح میدهد موقتاً کنار خیابان بخوابد تا در پناهگاهها بماند.
During the harsh winter, some youths doss in empty warehouses.
در زمستان سخت، برخی از جوانان در انبارهای خالی میخوابند.
انگلیسی بریتانیایی روی زمین خوابیدن
همچنین میتوان از doss down استفاده کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After hiking all day, they dossed down in the tent.
بعداز یک روز کامل کوهنوردی، آنها در چادر خوابیدند.
She dossed down on the floor of her friend’s apartment.
او روی زمین آپارتمان دوستش خوابید.
انگلیسی بریتانیایی کار راحت، کار آسان، کار سبک، فعالیت کمزحمت
Most of the tasks in that job are a doss.
بیشتر وظایف در آن شغل، کارهای سبک و راحت هستند.
For her, answering emails is just a doss.
برای او پاسخ دادن به ایمیلها، کاری کمزحمت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «doss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doss