امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flimflam

ˈflɪmflæm ˈflɪmflæm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
حقه‌بازی کردن، سرهم‌بندی کردن، حقه‌بازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flimflam

  1. verb deceive, swindle
    Synonyms:
    bilk burn cheat chisel con defraud diddle dupe fleece fool gip gull gyp hose pull a fast one rip off rook sandbag scam shaft steal take for a ride trick

ارجاع به لغت flimflam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flimflam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flimflam

لغات نزدیک flimflam

پیشنهاد بهبود معانی