گذشتهی ساده:
diddledشکل سوم:
diddledسومشخص مفرد:
diddlesوجه وصفی حال:
diddlingفریب دادن، مغبون کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He doesn't diddle his own friends.
او سر دوستان خود کلاه نمیگذارد.
They diddled away the afternoon.
آنان بعدازظهر را به بطالت گذراندند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diddle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diddle