به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Didactic

daɪˈdæktɪk / / də- daɪˈdæktɪk / / də-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    آموزنده، رهنمودگر، هدایت‌کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز
    • - didactic poetry
    • - شعر پندآمیز
    • - His novel has a didactic tone.
    • - رمان او لحنی پندآمیز دارد.
  • adjective
    آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)
    • - both didactic and laboratory instruction will be used.
    • - هم آموزش نظری و هم آموزش آزمایشگاهی به‌کار گرفته خواهد شد.
  • adjective
    معلم مآب، (کسی که همیشه می‌خواهد به دیگران درس بدهد و نصیحت کند)، آموزگارمنش، ملامکتبی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد didactic

  1. adjective educational
    Synonyms: academic, advisory, donnish, edifying, enlightening, exhortative, expository, homiletic, hortative, instructive, moral, moralizing, pedagogic, pedantic, preachy, preceptive, schoolmasterist, sermonic, sermonizing, teacherish, teacherly, teachy

ارجاع به لغت didactic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «didactic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/didactic

لغات نزدیک didactic

پیشنهاد بهبود معانی