صفت تفضیلی:
more pedanticصفت عالی:
most pedantic(با بار منفی) (بیجهت و بدون اهمیت) ملانقطی، سختگیر، جزئینگر، ریزبین، موشکاف، ایرادگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had a pedantic nature and would correct even the smallest grammatical errors.
او طبعی جزئینگر داشت و حتی کوچکترین ایرادات دستوری را تصحیح میکرد.
The pedantic lawyer scrutinized every word in the contract before signing it.
وکیل سختگیر همهی کلمات قرارداد را قبل از امضای آن مورد مداقه قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pedantic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pedantic