فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pedant

ˈpednt ˈpednt

شکل جمع:

pedants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

فضل‌فروش، عالم‌نما، ملانقطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The pedant in the classroom always corrected every little mistake the students made.

ملانقطی کلاس همیشه تک تک اشتباهات کوچک دانش‌آموزان را تصحیح می‌کرد.

Despite being a pedant, his knowledge and expertise were highly valued by his colleagues.

همکارانش علیرغم ملانقطی بودنش برای دانش و تجربه‌ی او بسیار ارزش قائل بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pedant

  1. noun a person who pays more attention to formal rules and book learning than they merit
    Synonyms:
    bookworm pedagogue egghead bluestocking scholastic dogmatist formalist doctrinaire walking encyclopedia precisian methodologist phrasemonger wordspinner gongorist phrasemaker

ارجاع به لغت pedant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pedant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pedant

لغات نزدیک pedant

پیشنهاد بهبود معانی