فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hairsplitting

ˈheəsplɪtɪŋ ˈheəsplɪtɪŋ

معنی

noun adjective

مته به خشخاش‌گذاری، موشکافی زیاد از حد، بی‌اهمیت، ناچیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hairsplitting

  1. noun nitpicking
    Synonyms:
    faultfinding pettiness bickering quibbling carping caviling perfectionism sophistry

ارجاع به لغت hairsplitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hairsplitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hairsplitting

لغات نزدیک hairsplitting

پیشنهاد بهبود معانی