عیبجویی، کاستییابی، ایرادگیری، دیرخشنودی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My situation is we are a fact-finding not a fault-finding agency.
حرف من این است که ما دنبال واقعیتها هستیم نه عیبجویی کردن.
All the people were exasperated by his fault-finding.
همه از عیبجوییهای او به تنگ آمده بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «faultfinding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/faultfinding