امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Captious

    ˈkæpʃəs ˈkæpʃəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    ایرادگیر، فریبنده، عیب‌جو، حیله‌گر، وسیع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - captious criticism
    - انتقاد از روی بهانه‌گیری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد captious

    1. adjective very critical
      Synonyms:
      critical demanding severe sarcastic irritable crabby cross touchy exacting fault-finding censorious contrary hypercritical disparaging deprecating nagging peevish testy cantankerous carping petulant acrimonious finicky nit-picking overcritical caviling perverse cavillous
      Antonyms:
      complimentary praising encouraging flattering laudatory commendatory

    ارجاع به لغت captious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «captious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/captious

    لغات نزدیک captious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی