امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acrimonious

ˌækrəˈmoʊniəs ˌækrəˈməʊniəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more acrimonious
  • صفت عالی:

    most acrimonious

معنی و نمونه‌جمله

adjective
تند، زننده، سوزان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an acrimonious dispute
- مشاجره‌ی تند و تلخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acrimonious

  1. adjective nasty in behavior, speech
    Synonyms: acerbic, acid, angry, astringent, belligerent, biting, bitter, caustic, censorious, churlish, crabby, cranky, cross, cutting, indignant, irascible, irate, ireful, mad, mordant, peevish, petulant, rancorous, sarcastic, sharp, spiteful, splenetic, tart, testy, trenchant, wrathful
    Antonyms: kind, kindly, peaceable

ارجاع به لغت acrimonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acrimonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acrimonious

لغات نزدیک acrimonious

پیشنهاد بهبود معانی