امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trenchant

ˈtrentʃnt ˈtrentʃnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
برنده، تیز، بران، نافذ، قاطع، قطعی، سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a trenchant blade
- تیغ تیز
- her trenchant words
- حرف‌های نافذ او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trenchant

  1. adjective sarcastic, scathing
    Synonyms:
    acerbic acid acidulous acute astringent biting caustic clear clear-cut crisp critical crushing cutting distinct driving dynamic effective effectual emphatic energetic explicit forceful forcible graphic hurtful impressive incisive intense keen mordant penetrating piquant pointed potent powerful pungent razor-sharp salient salty sardonic sententious severe sharp significant strong tart to the point unequivocal unsparing vigorous weighty well-defined
    Antonyms:
    frivolous gentle impotent kind nice weak

ارجاع به لغت trenchant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trenchant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trenchant

لغات نزدیک trenchant

پیشنهاد بهبود معانی