فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trenchancy

ˈtrent͡ʃənsi ˈtrent͡ʃənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تیزی، برندگی، قاطعی، نفوذ، شکاف
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trenchancy

  1. noun Irony or bitterness, as of tone
    Synonyms: acerbity, acidity, acridity, causticity, incisiveness, corrosiveness, mordacity, mordancy, sarcasm

ارجاع به لغت trenchancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trenchancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trenchancy

لغات نزدیک trenchancy

پیشنهاد بهبود معانی