Kind

kaɪnd kaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kinds
  • صفت تفضیلی:

    kinder
  • صفت عالی:

    kindest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
مهربان، بامحبت، مشفق، رئوف (شخص)، محبت‌آمیز، شفقت‌آمیز (رفتار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The teacher praised the student's effort with kind words.
- معلم با حرف‌های محبت‌آمیز از تلاش دانش‌آموز تمجید کرد.
- one of the kindest women I know
- یکی از بامحبت‌ترین زنانی که من می‌شناسم
- A kind teacher always makes learning enjoyable.
- معلم مهربان همیشه یادگیری را لذت‌بخش می‌کند.
adjective
خوب
- This lotion is kind to the skin.
- این لوسیون برای پوست خوب است.
- I always look for products that are kind to the skin.
- همیشه دنبال محصولاتی هستم که نسبت به پوست خوب باشند.
noun countable A1
گونه، نوع، قسم، جور
- I love these kinds of books.
- من این گونه کتاب‌ها را دوست دارم.
- What kind of talking is this!
- این چه جور حرف زدنه!
- I don't like people of his kind.
- از آدم‌های مثل او خوشم نمی‌آید.
- A dove is a kind of bird.
- کبوتر یک نوع پرنده است.
noun countable
مارک (اشاره به گونه‌ای شناخته‌شده)
- What kind of mobile do you use?
- از چه مارک موبایلی استفاده می‌کنید؟
- What kind of car does he drive?
- او چه مارک خودرویی را می‌راند؟
noun
یک نوع، نوعی (با of می‌آید) (برای اشاره به جزئی از یک دسته‌بندی که به‌سختی می‌توان آن را در آن دسته‌بندی قرار داد)
- The room was painted in a kind of gray color.
- اتاق به نوعی رنگ خاکستری رنگ‌آمیزی شده بود.
- The sunset cast a kind of red glow over the horizon.
- غروب خورشید یک نوع درخشش قرمز بر افق افکند.
noun
سرشت، طینت
- His kindness radiated from his very kind.
- مهربانی‌اش از سرشتش متشعشع بود.
- She never hesitated to show her true kind.
- او هرگز در نشان دادن طینت واقعی‌اش تردید نکرد.
noun
غیرنقدی (با in می‌آید)
- The nonprofit organization requested support in kind, such as volunteers services.
- این سازمان غیرانتفاعی درخواست حمایت غیرنقدی مانند خدمات داوطلبانه را داشت.
- Instead of monetary compensation, they offered me payment in kind.
- به جای غرامت نقدی به من پیشنهاد پرداخت غیرنقدی دادند.
noun
قدیمی تبار، خاندان
- He was a member of a distinguished kind.
- او عضوی از یک تبار برجسته بود.
- The young nobleman was proud to be of a kind that had produced many great warriors.
- نجیب‌زاده‌ی جوان مفتخر بود که از آن خاندانی بود که جنگجویان بزرگ بسیاری را [در دامان خود] پرورانده بود.
noun
قدیمی طرز
- He spoke with a gracious kind.
- به طرز زیبنده‌ای سخن گفت.
- The old man greeted the travelers with a warm kind.
- پیرمرد به‌ طرز گرمی از مسافران استقبال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kind

  1. adjective generous, good
    Synonyms: affectionate, all heart, altruistic, amiable, amicable, beneficent, benevolent, benign, big, bleeding-heart, bounteous, charitable, clement, compassionate, congenial, considerate, cordial, courteous, eleemosynary, friendly, gentle, good-hearted, gracious, heart in right place, humane, humanitarian, indulgent, kindhearted, kindly, lenient, loving, mild, neighborly, obliging, philanthropic, propitious, softhearted, soft touch, sympathetic, tenderhearted, thoughtful, tolerant, understanding
    Antonyms: bad, bitter, cruel, inconsiderate, mean, unfriendly, ungenerous, unkind
  2. noun class, species
    Synonyms: brand, breed, classification, family, genus, ilk, kin, order, race, set, sort, type, variety
  3. noun type, character
    Synonyms: breed, complexion, connection, denomination, description, designation, essence, fiber, gender, habit, ilk, likes, lot, manner, mold, nature, number, persuasion, set, sort, stamp, stripe, style, temperament, tendency, tribe, variety, way

Collocations

Idioms

  • all kinds of

    همه‌جور، بسیار، همه‌گونه

  • in kind

    1- (در برابر: نقد in) «cash» به صورت کالا، (به‌طور) پایاپای، معاوضه با چیز دیگر 2- متقابلاً، در مقابل

  • kind of

    تقریباً، تا اندازه‌ای، نسبتاً

  • of a kind

    1- (عامیانه) یک‌جور، از یک نوع، هم‌گونه 2- از جنس بد، نامرغوب، بد

لغات هم‌خانواده kind

ارجاع به لغت kind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kind

لغات نزدیک kind

پیشنهاد بهبود معانی