امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Kinaesthesia

    ˌkɪnisˈθiːziə ˌkɪnisˈθiːziə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    رجوع شود به: kinesthesis) kinesthesia هم می‌گویند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kinaesthesia

    1. noun the perception of body position and movement and muscular tensions etc
      Synonyms:
      feeling of movement kinesthesia
    1. noun the ability to feel movements of the limbs and body
      Synonyms:
      muscle sense sense of movement kinesthesia kinesthesis kinaesthesis kinesthetics

    ارجاع به لغت kinaesthesia

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kinaesthesia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kinaesthesia

    لغات نزدیک kinaesthesia

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه