امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Friendly

ˈfrendli ˈfrendli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    friendlies
  • صفت تفضیلی:

    friendlier
  • صفت عالی:

    friendliest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
دوستانه، مساعد، مهربان، موافق، تعاونی، (مسابقه) دوستانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a friendly smile
- لبخند دوستانه
- He treated us in a friendly way.
- او با ما دوستانه رفتار کرد.
- Her friendliness and charm is the secret of her success.
- راز موفقیت او مهربانی و جذابیت اوست.
- Our new teacher is very friendly.
- معلم جدید ما خیلی مهربان است.
- a friendly wind
- باد مساعد
noun
شفیق، یاور، مددگر، موافق، خودی
- friendly aircraft
- هواپیماهای خودی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد friendly

  1. adjective intimate, companionable
    Synonyms:
    affable affectionate amiable amicable attached attentive auspicious beneficial benevolent benign buddy-buddy chummy civil close clubby comradely conciliatory confiding convivial cordial faithful familiar favorable fond genial good helpful kind kindly loving loyal neighborly on good terms outgoing peaceable peaceful propitious receptive sociable solicitous sympathetic tender thick welcoming well-disposed
    Antonyms:
    aloof antagonistic cold cool incompatible uncompanionable unfriendly unreceptive unsociable

لغات هم‌خانواده friendly

ارجاع به لغت friendly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «friendly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/friendly

لغات نزدیک friendly

پیشنهاد بهبود معانی