Scissor

ˈsɪzər ˈsɪzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scissored
  • شکل سوم:

    scissored
  • سوم‌شخص مفرد:

    scissors
  • وجه وصفی حال:

    scissoring
  • شکل جمع:

    scissors

معنی

adverb
برش، بریدگی، چاک، قطع، تقسیم، تفرقه، پراکندگی، اختلاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت scissor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scissor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scissor

لغات نزدیک scissor

پیشنهاد بهبود معانی