امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Friendship

ˈfrendʃɪp ˈfrendʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    friendships

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
دوستی، رفاقت، اشنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Their friendship lasted many years.
- دوستی آن‌ها سال‌ها ادامه داشت.
- international friendship
- روابط دوستانه‌ی بین‌المللی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد friendship

  1. noun companionship
    Synonyms:
    accord acquaintanceship affection affinity agreement alliance amiability amicability amity association attachment attraction benevolence closeness coalition comity company concord consideration consonance devotion empathy esteem familiarity favor favoritism fondness friendliness fusion good will harmony intimacy league love pact partiality rapport regard sociability society sodality solidarity understanding
    Antonyms:
    enmity hate hatred

لغات هم‌خانواده friendship

ارجاع به لغت friendship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «friendship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/friendship

لغات نزدیک friendship

پیشنهاد بهبود معانی