شکل جمع:
devotionsپایبندی، سرسپردگی، دلبستگی، وفاداری، علاقه، عشق، ارادت
The soldier demonstrated unwavering devotion to his country.
این سرباز سرسپردگی تزلزلناپذیری به کشورش از خود نشان داد.
The couple's devotion to each other was evident in their long-lasting relationship.
وفاداری این زوج به یکدیگر در رابطهی طولانیمدت آنها مشهود بود.
دین پارسایی، تقوا، زهد، تدین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The man's piety was tested when he faced adversity, but he remained steadfast in his faith.
پارسایی مرد در هنگام مصیبت سنجیده شد اما بر ایمان خود ثابتقدم ماند.
The religious ceremony was filled with a sense of devotion and piety, as the participants gathered to worship and show their reverence for their spiritual beliefs.
این مراسم مذهبی لبریز از حس ارادت و تدین بود، زیرا شرکتکنندگان برای عبادت و احترام به اعتقادات معنوی خود گرد هم آمده بودند.
انگلیسی آمریکایی دین نیایش، نماز، عبادت (معمولاً بهصورت جمع)
a book of daily devotions
کتاب نیایش روزانه
She spent the night at her devotions.
او شب خود را با نماز سپری کرد.
A few minutes will be set aside for individual devotion.
چند دقیقه به عبادت فردی اختصاص داده خواهد شد.
فداکاری، ایثار، اختصاص، تخصیص، وقف، ازخودگذشتگی
the devotion of such talents to...
اختصاص دادن چنین استعدادهایی به ...
his devotion to his family
فداکاری او برای خانوادهاش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «devotion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devotion