امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Adoration

    ˌædəˈreɪʃn ˌædəˈreɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      adorations

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    ستایش، پرستش، عشق ورزی، نیایش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - the adoration of the Magi
    - نیایش (عیسی) توسط سه نفر مجوسی
    - the girl's adoration of her father
    - عشق و احترام دختر نسبت به پدرش
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد adoration

    1. noun intense love
      Synonyms:
      love passion devotion attachment worship adoration infatuation admiration reverence esteem crush idolization veneration weakness honor estimation glorification ardor amore puppy love hankering yen shine pash worshipping exaltation idolatry
      Antonyms:
      hate detestation disrespect abhorrence

    ارجاع به لغت adoration

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «adoration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adoration

    لغات نزدیک adoration

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی