آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Pash

American: ˈpæʃ British: ˈpæʃ

معنی pash | جمله با pash

noun adverb

ضربت خردکننده، سقوط برف سنگین، باران شدید، یورش، نرمی، با زور پرتاب کردن، کوبیدن، رگبار تند باریدن، سر، کله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She had a pash for her school friend.

او نسبت به هم‌مدرسه‌ای خود محبت کودکانه داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pash

لغات نزدیک pash

پیشنهاد بهبود معانی