امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Worship

ˈwɜrːʃɪp ˈwɜːʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    worshipped
  • شکل سوم:

    worshipped
  • سوم‌شخص مفرد:

    worships
  • وجه وصفی حال:

    worshipping
  • شکل جمع:

    worships
ذخیره در لغات برگزیده

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb C1
پرستش، ستایش، عبادت، پرستش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- do not worship idols!
- بت‌ها را نپرستید!
- after the worship services
- پس از مراسم عبادت
- Bijan worships his wife.
- بیژن زن خود را می‌پرستد.
- He worships money.
- او عاشق پول است.
- Let us worship together.
- بیا با هم نیایش کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد worship

  1. noun honoring, glorification
    Synonyms:
    adoration adulation awe beatification benediction chapel church service deification devotion exaltation genuflection glory homage honor idolatry idolization invocation laudation love offering praise prayer prostration regard respect reverence rite ritual service supplication veneration vespers
  1. verb honor, glorify
    Synonyms:
    admire adore adulate bow down to canonize celebrate chant deify dote on esteem exalt extol idolize laud love magnify offer prayers to pay homage to praise pray to put on a pedestal respect revere reverence sanctify sing sing praises to venerate
    Antonyms:
    dishonor disrespect hate

ارجاع به لغت worship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worship

لغات نزدیک worship

پیشنهاد بهبود معانی