فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Rite

raɪt raɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rites

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    فرمان اساسی، مراسم، تشریفات مذهبی، آداب
    • - marriage rites
    • - مراسم ازدواج
    • - hajj rites
    • - مناسک حج
    • - courtship rites
    • - تشریفات خواستگاری
    • - The Scottish rite of Freemasonry
    • - آیین اسکاتلندی فراماسونری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rite

  1. noun ceremony, tradition
    Synonyms: act, celebration, ceremonial, communion, custom, form, formality, liturgy, observance, occasion, ordinance, practice, procedure, ritual, sacrament, service, solemnity

ارجاع به لغت rite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rite

لغات نزدیک rite

پیشنهاد بهبود معانی