آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Ordinance

ˈɔːrdnəns ˈɔːdənəns

معنی ordinance | جمله با ordinance

noun

فرمان، امر، حکم، مشیت، تقدیر، ایین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

upon the ordinance of his excellency the mayor

بنابه فرمایش جناب شهردار

the ordinance of God

مشیت الهی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

according to city ordinances

طبق مقررات شهرداری

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ordinance

ارجاع به لغت ordinance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ordinance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ordinance

لغات نزدیک ordinance

پیشنهاد بهبود معانی