شکل جمع:
proceduresشیوه، فرایند، روال، رویه، روش، روند
There are certain legal procedures you must complete before starting a business.
پیشاز شروع کسبوکار، باید فرایند قانونی خاصی را طی کنید.
Please follow the correct procedure when submitting your application.
لطفاً هنگام ارسال درخواست خود رویهی صحیح را دنبال کنید.
parliamentary procedure
شیوهی پارلمانی
surgical procedure
روال عمل جراحی
عمل جراحی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the procedure, she had to stay in the hospital for three days.
پساز عمل جراحی، باید سه روز در بیمارستان میماند.
The patient underwent a complicated surgical procedure.
بیمار تحت عمل جراحی پیچیدهای قرار گرفت.
کامپیوتر پروسه، رویه، روال، تابع (دستورالعملهای برنامهی کامپیوتری که عمل مشخصی را انجام میدهند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
They created a custom routine to process the data.
آنها روالی سفارشی برای پردازش دادهها ایجاد کردند.
The main function calls several procedures to complete the task.
تابع اصلی چندین رویه را برای انجام کار فراخوانی میکند.
ترتیب و نحوهی رسیدگی به شکایات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «procedure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/procedure