فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Agenda

əˈdʒendə əˈdʒendə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    agendas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    دستور جلسه، برنامه‌ی کار، برنامه
    • - be on the agenda
    • - در دستور کار قرار داشتن، مطرح بودن
    • - the agenda consisted of electing a new chairman
    • - دستور جلسه عبارت‌بود از: گزینش رئیس تازه
    • - Please read the agenda.
    • - لطفاً دستور جلسه را بخوانید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد agenda

  1. noun list of things to do
    Synonyms: calendar, card, diary, docket, lineup, plan, program, schedule, timetable

ارجاع به لغت agenda

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agenda» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/agenda

لغات نزدیک agenda

پیشنهاد بهبود معانی