فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Agenda

əˈdʒendə əˈdʒendə

شکل جمع:

agendas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

دستور جلسه، برنامه‌ی کار، برنامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

be on the agenda

در دستور کار قرار داشتن، مطرح بودن

the agenda consisted of electing a new chairman

دستور جلسه عبارت‌بود از: گزینش رئیس تازه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Please read the agenda.

لطفاً دستور جلسه را بخوانید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد agenda

  1. noun list of things to do
    Synonyms:
    schedule plan program list calendar timetable lineup docket diary card

ارجاع به لغت agenda

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agenda» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agenda

لغات نزدیک agenda

پیشنهاد بهبود معانی