گذشتهی ساده:
cardedشکل سوم:
cardedسومشخص مفرد:
cardsوجه وصفی حال:
cardingشکل جمع:
cardsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بازی با ورق
کارت عضویت
(با ورق بازی) بازی کردن
ورق بازی
عضو رسمی، عضو دارای کارت عضویت
نقشهی عمل یا منبع نیرویی که سری نگاهداشته شود (مثل کارتی که از آستین درآورند)
in the cards (or on the cards)
محتملالوقوع، محتمل
دست خود را خوب بازی کردن، صحیح عمل کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «card» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/card