آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ شهریور ۱۴۰۴

    Excess

    ɪkˈses / / ˈekses ɪkˈses / / ˈekses

    شکل جمع:

    excesses

    معنی excess | جمله با excess

    noun singular uncountable C1

    فزونی، فراوانی، مازاد، افراط، بی‌اعتدالی، اضافه

    One can die from an excess of alcohol in the bloodstream.

    زیادی الکل در رگ‌ها می‌تواند منجر به مرگ شود.

    Excess of sorrow nearly drove him to suicide.

    زیادی غم نزدیک بود کارش را به خودکشی برساند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Their loss was in excess of ten million tomans.

    زیان آن‌ها بیش از ده میلیون تومان بود.

    He drinks to excess.

    او بیش‌ازحد مشروب می‌خورد.

    She was serious almost to excess.

    او بیش‌ازحد جدی بود.

    from an excess of joy

    از فرط خوشی

    the excess of carbon dioxide in the air

    وجود بیش‌ازحد دی‌اکسیدکربن در هوا

    excess in eating

    زیاده‌روی در خوراک

    amounts in excess of expenditures

    مبالغ اضافه بر هزینه‌ها

    an excess of supply over demand

    بیشتر بودن عرضه بر تقاضا

    noun uncountable

    انگلیسی بریتانیایی فرانشیز (هزینه‌ی قابل پرداخت توسط خود شخص بیمه‌شده)

    در انگلیسی آمریکایی از deductible استفاده می‌شود.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He was unhappy to pay the excess after the accident.

    او از پرداخت فرانشیز پس‌از تصادف ناراضی بود.

    Choosing a higher excess can lower your insurance premium.

    انتخاب فرانشیز بالاتر می‌تواند حق بیمه‌ی شما را کاهش دهد.

    adjective C1

    اضافی، مازاد، اضافه، بیش از حد

    They trimmed the tree and cleared away the excess branches.

    آن‌ها درخت را هرس کردند و شاخه‌های اضافی را جمع کردند.

    The builders removed the excess bricks from the site.

    سازندگان، آجرهای اضافه را از محل کار برداشتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    excess supply

    تولید اضافی، اضافه تولید، مازاد عرضه

    excess luggage

    چمدان‌ها (یا بار) اضافی (در هواپیما و غیره)

    excess postage

    کسر تمبر، هزینه‌ی پستی اضافی

    the body's excess fat

    چربی اضافی بدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد excess

    1. noun overabundance of something
      Synonyms:
      too much plenty surplus overflow redundancy profusion oversupply superabundance glut plethora waste overload overmuch exuberance lavishness superfluity nimiety wastefulness exorbitance overkill inundation fulsomeness luxuriance fat overdose the limit too much of a good thing overweight balance enough leavings leftover recrement remainder residue rest spare supererogation refuse by-product overrun
      Antonyms:
      lack need want deficiency insufficiency shortcoming poverty dearth
    1. noun overindulgence in personal desires
      Synonyms:
      self-indulgence indulgence immoderation intemperance extravagance dissipation unrestraint immoderacy debauchery prodigality overdoing extreme inordinateness exorbitance dissoluteness extremity saturnalia
      Antonyms:
      moderation economy frugality deprivation privation

    Collocations

    in excess of

    بیش از، فزون بر، اضافه بر

    to excess

    زیاده (از حد)، بیش‌ازحد، خیلی، بسیار

    سوال‌های رایج excess

    شکل جمع excess چی میشه؟

    شکل جمع excess در زبان انگلیسی excesses است.

    ارجاع به لغت excess

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «excess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excess

    لغات نزدیک excess

    • - exceptive
    • - excerpt
    • - excess
    • - excess three code
    • - excessive
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.