به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Privation

praɪˈveɪʃn praɪˈveɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    محرومیت، محروم‌سازی، تعلیق مقام، سختی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد privation

  1. noun deprivation
    Synonyms: destitution, disadvantage, hardship, indigence, lack, necessity, need, neediness, poverty, want

ارجاع به لغت privation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «privation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/privation

لغات نزدیک privation

پیشنهاد بهبود معانی