آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ دی ۱۴۰۲

    Need

    niːd niːd

    گذشته‌ی ساده:

    needed

    شکل سوم:

    needed

    سوم‌شخص مفرد:

    needs

    وجه وصفی حال:

    needing

    شکل جمع:

    needs

    معنی need | جمله با need

    noun countable A1

    نیاز، لزوم، احتیاج، نیازمندی، بایست، احتیاج، بایستگی، حاجت، دربایست، چیز ضروری

    the need for more teachers

    نیاز به آموزگاران بیشتر

    No need to worry.

    جای دلواپسی ندارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to have need of a rest

    احتیاج به استراحت داشتن

    the need to pay the rent on a specified day

    لزوم پرداخت کرایه در روز معین

    There is an urgent need for a new hospital.

    احتیاج مبرمی به یک بیمارستان جدید وجود دارد.

    the need for a better education

    نیاز به آموزش و پرورش بهتر

    List your daily needs.

    نیازمندی‌های روزانه‌ی خود را برشمارید.

    We are here to satisfy all your needs.

    ما اینجا هستیم تا کلیه‌ی احتیاجات شما را برآورده کنیم.

    noun uncountable

    کاستی، کمبود، درماندگی، تنگدستی، فقر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He helped me at a time of need.

    او در هنگام تنگدستی به دادم رسید.

    a brother in need

    برادر تنگدست

    verb - intransitive verb - transitive

    نیازمند بودن، نیاز داشتن، احتیاج داشتن، بایستن، لازم داشتن

    He needs medical care.

    او نیاز به مراقبت پزشکی دارد.

    What else do you need?

    دیگر چه می‌خواهید؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He needs to be very careful.

    او بایستی خیلی مواظب باشد.

    We really need to ask ourselves why.

    ما واقعاً باید دلیل را از خودمان بپرسیم.

    Children need milk.

    کودکان به شیر نیاز دارند.

    I don't need more money; I need more affection!

    نیاز به پول بیشتر ندارم؛ محبت بیشتر می‌خواهم!

    auxiliary verb

    تحت ضرورت یا الزام باشد، نیازی ...

    He need not come.

    نیازی به آمدن او نیست.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد need

    1. noun want, requirement
      Synonyms:
      requirement wish desire urge demand exigency necessity essential must requisite obligation duty devoir commitment compulsion committal urgency occasion weakness longing right charge use ought to extremity the urge desideratum
      Antonyms:
      have
    1. noun poverty
      Synonyms:
      poorness neediness want lack privation deprivation distress destitution shortage inadequacy insufficiency impoverishment indigence penury pennilessness paucity impecuniousness extremity
      Antonyms:
      wealth riches luxury
    1. noun emergency; pressing lack
      Synonyms:
      necessity want deficiency shortage urgency inadequacy insufficiency exigency obligation
      Antonyms:
      plenty comfort fortune have
    1. verb want something
      Synonyms:
      want desire wish require lack crave long miss claim demand covet yearn thirst hanker lust pine call for exact necessitate be poor be needy be short hunger be in need of be in want have use for have occasion for drive for die for yen for hurt for be without go hungry be hard up feel the pinch be deficient be inadequate do without suffer privation feel a dearth of feel the necessity for have occasion to be down and out
      Antonyms:
      have do not want

    Collocations

    have need to

    بایستی، باید، لازم است که، واجب است

    Idioms

    a friend in need, a friend indeed

    دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.

    if need be

    در صورت لزوم، اگر نیاز باشد

    لغات هم‌خانواده need

    noun
    need, needs
    adjective
    needless, needy
    verb - intransitive
    need
    adverb
    needlessly

    سوال‌های رایج need

    گذشته‌ی ساده need چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده need در زبان انگلیسی needed است.

    شکل سوم need چی میشه؟

    شکل سوم need در زبان انگلیسی needed است.

    شکل جمع need چی میشه؟

    شکل جمع need در زبان انگلیسی needs است.

    وجه وصفی حال need چی میشه؟

    وجه وصفی حال need در زبان انگلیسی needing است.

    سوم‌شخص مفرد need چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد need در زبان انگلیسی needs است.

    ارجاع به لغت need

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «need» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/need

    لغات نزدیک need

    • - ned
    • - nee
    • - need
    • - needed
    • - needful
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.