با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Call For

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    کسی را صدا زدن
  • phrasal verb
    درخواست کردن، تقاضا کردن
  • phrasal verb
    سراغ (کسی یا چیزی) رفتن
  • phrasal verb
    تلفن زدن (برای درخواست چیزی)
  • phrasal verb
    ایجاب کردن، مستلزم بودن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد call for

  1. phrasal verb shout out in order to summon (a person), demand; entail
    Synonyms: ask for, inquire, involve, lack, necessitate, need, occasion, request, require, suggest, want
  2. phrasal verb Ask for in a loud voice
  3. phrasal verb Request
  4. phrasal verb Necessitate
  5. phrasal verb Stop at a place and ask for (someone)

ارجاع به لغت call for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «call for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/call-for

لغات نزدیک call for

پیشنهاد بهبود معانی