امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Needs

ˈniːdz niːdz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
ضروریات، احتیاجات (زندگی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Our basic needs for survival include food, water, and shelter.
- ضروریات اولیه‌ی ما برای بقا مشتمل‌بر غذا، آب و سرپناه است.
- She always puts the needs of her family before her own.
- او همیشه احتیاجات خانواده‌اش را بر نیازهای خود ترجیح می‌دهد.
adverb
به‌ناچار، الزاماً، ضرورتاً
- He must needs obey.
- او به‌ناچار باید اطاعت کند.
- It must needs be recognized.
- الزاماً باید شناسایی شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد needs

  1. adverb In such a manner as could not be otherwise
    Synonyms:
    inevitably necessarily of necessity

لغات هم‌خانواده needs

  • verb - intransitive
    need

ارجاع به لغت needs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «needs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/needs

لغات نزدیک needs

پیشنهاد بهبود معانی