فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Needy
ˈniːdi
ˈniːdi
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
نیازمند، محتاج، فقیر، تنگدست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a needy widow
بیوه‌زن تنگدست
the girl was needy for her mother's affection.
دختر محتاج محبت مادرش بود.
مترادف و متضاد needy
-
adjective deprived, impoverishedSynonyms:poor impoverished penniless indigent destitute disadvantaged underprivileged poverty-stricken impecunious unprosperous beggared penurious down-and-out flat dirt poor down to last cent dead broke down at heelAntonyms:rich wealthy affluent
لغات هم‌خانواده needy
-
adjectiveneedless, needy
-
verb - intransitiveneed
-
adverbneedlessly
ارجاع به لغت needy
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «needy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/needy