امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indigent

ˈɪndɪdʒnt ˈɪndɪdʒnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
تهیدست، تهی، خالی، تنگدست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We must help the indigents.
- باید مستمندان را یاری دهیم.
- A group of indigents gathered in front of the office.
- گروهی مستمند جلو اداره ازدحام کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indigent

  1. adjective poor
    Synonyms:
    beggared busted destitute down and out flat broke hard up homeless impecunious impoverished in want necessitous needy penniless penurious poverty-stricken
    Antonyms:
    rich wealthy

ارجاع به لغت indigent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indigent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indigent

لغات نزدیک indigent

پیشنهاد بهبود معانی