امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Homeless

ˈhoʊmləs ˈhəʊmləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
دربه‌در، بی‌خانمان، آواره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- War made them homeless.
- جنگ آنان‌را بی‌خانمان کرد.
- the homeless
- مردمان بی‌خانمان، خانه به‌دوشان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeless

  1. adjective displaced
    Synonyms: abandoned, banished, deported, derelict, desolate, destitute, disinherited, displaced, dispossessed, down-and-out, estranged, exiled, forlorn, forsaken, friendless, houseless, itinerant, outcast, refugee, uncared-for, unhoused, unsettled, unwelcome, vagabond, vagrant, wandering, without a roof
    Antonyms: settled

لغات هم‌خانواده homeless

ارجاع به لغت homeless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homeless

لغات نزدیک homeless

پیشنهاد بهبود معانی