فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Homeward

ˈhoʊmwərd ˈhəʊmwəd

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت قید (adverb): homewards

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

به سوی خانه، در راه خانه، راهی خانه، به سمت خانه، به سوی میهن، در راه میهن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

homeward bound soldiers

سربازانی که عازم وطن هستند

Look homeward, angel!

ای فرشته به زادگاهت بنگر!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After a long day of exploring, we started to make our way homewards.

پس از یک روز طولانی کاوش، شروع به حرکت به سمت خانه کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeward

  1. adjective oriented toward home
    Synonyms:
    home homeward bound back home homewards toward home on the way home to one's family to one's native land homewardly
  1. adverb toward home
    Synonyms:
    homewards

لغات هم‌خانواده homeward

  • verb - intransitive
    home

ارجاع به لغت homeward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homeward

لغات نزدیک homeward

پیشنهاد بهبود معانی