فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hometown

ˈhomˌtɑːwn ˈhomˌtɑːwn

شکل جمع:

hometowns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

شهر (محل زندگی)، زادگاه، محل تولد، وطن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Qom is his hometown.

وطن او قم است.

My hometown shaped me into the person I am today.

زادگاهم مرا به فردی که امروز هستم تبدیل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hometown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hometown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hometown

لغات نزدیک hometown

پیشنهاد بهبود معانی