فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Homelessness
ˈhoʊmləsnəs
ˈhəʊmləsnəs
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
C2
بی‌خانمانی، بی‌سرپناهی، کارتن‌خوابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Scarce and expensive housing is the main cause of rising homelessness in the United States.
کمبود و گرانی مسکن علت اصلی افزایش بی‌خانمانی در ایالات متحده است.
The Great Depression of the 1930s caused a devastating epidemic of poverty, hunger, and homelessness in the United States.
رکود بزرگ دهه‌ی ۱۹۳۰، همه‌گیری ویرانگر فقر، گرسنگی و بی‌خانمانی را در ایالات متحده به دنبال داشت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
The basic problem of homelessness is the need for personal shelter, warmth, and safety.
مشکل اساسی بی‌خانمانی نیاز به سرپناه شخصی، جای گرم و امنیت است.
He seemed to believe that poverty and homelessness were voluntary.
ظاهراً بر این باور بود که فقر و بی‌خانمانی اختیاری است.
لغات هم‌خانواده homelessness
-
nounhome, homelessness
-
verb - intransitivehome
-
adverbhome, homewards
ارجاع به لغت homelessness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «homelessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homelessness
لغات نزدیک homelessness
- - homeland
- - homeless
- - homelessness
- - homelike
- - homeliness