شکل جمع:
derelictsصفت تفضیلی:
more derelictصفت عالی:
most derelictمتروک، ترکشده بهوسیلهی مالک یا قیم، بیسرپرست، کشتی متروکه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a derelict farm
مزرعهی متروکه
a derelict house
خانهی متروکه
A derelict ship belongs to whoever finds it.
کشتی متروکه به کسی تعلق خواهد داشت که آن را بیایبد.
to be derelict
قصور کردن، کوتاهی کردن
He was derelict in the performance of his duties.
او در انجام وظایف خود کوتاهی میکرد.
He too joined a band of homeless derelicts.
او نیز به دستهای از ولگردان بیخانمان ملحق شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «derelict» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/derelict