آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Bum

    bʌm bʌm

    شکل جمع:

    bums

    معنی bum | جمله با bum

    noun countable informal

    انگلیسی بریتانیایی کون، ماتحت، کپل

    He sat on his big fat bum.

    روی ماتحت گنده و چاق خود تمرگید.

    You got a nice bum!

    کون قشنگی داری!

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی ولگرد، مفت‌خور، آدم بی‌عرضه، آدم وظیفه‌نشناس، آدم بی‌غیرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Stop being a bum, and go find a job!

    ولگردی را کنار بگذار و برو شغلی پیدا کن!

    If he doesn't provide for his wife and kids, he is a bum.

    اگر به فکر روزی زن و فرزندان خود نباشد، بی‌غیرت است.

    adjective slang informal

    به‌دردنخور، بد، بی‌ارزش، ناخوشایند، خراب، ناقص، نامرغوب، دروغ

    He gave me some bum advice.

    پند بدی به من داد.

    bum cooking

    آشپزی افتضاح

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a bum steer

    گاو نری که به طور ناقص اخته شده باشد

    a bum rap

    اتهام دروغین

    noun countable informal

    دیوانه، خوره‌ (کسی که به یک ورزش یا فعالیت تفریحی خاص علاقه‌مند است و آن را بر کار و زندگی خانوادگی و غیره اولویت قرار می‌دهد)

    a ski bum

    دیوانه‌ی اسکی

    The beach bum spent his days soaking up the sun and surfing the waves.

    خوره‌ی ساحل روزهایش را با آفتاب گرفتن و موج‌سواری می‌گذراند.

    noun countable informal

    ناشی، نابلد، بد (شخص)، ناشیانه، بد (رفتار و غیره)

    a bum basketball player

    بسکتبالیست ناشی

    The new employee was such a bum that he was fired after only a week on the job.

    کارمند جدید آن‌قدر نابلد بود که تنها پس از یک هفته از کار اخراج شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The team's coach was criticized for his bum decision-making during the game.

    سرمربی این تیم به دلیل تصمیم‌گیری ناشیانه در جریان بازی مورد انتقاد قرار گرفت.

    adjective informal

    شل، معیوب، ناقص، آسیب‌دیده

    a bum leg

    پای شل

    His bum shoulder has been bothering him for weeks.

    هفته‌هاست که کتف آسیب‌دیده‌اش او را آزار می‌دهد.

    slang verb - transitive informal

    ولگردی کردن، مفت‌خوری کردن

    He spent several years bumming in the slums.

    چندین سال در زاغه‌نشین‌های شهر ولگردی می‌کرد.

    slang verb - transitive informal

    گدایی کردن، تلکه کردن (غذا و پول و غیره)

    He kept bumming cigarettes from me.

    مرتب از من سیگار تلکه می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bum

    1. noun beggar
      Synonyms:
      vagrant tramp hobo beggar drifter transient vagabond derelict floater stiff guttersnipe gutterpup bindle black sheep

    Phrasal verbs

    bum around (or about)

    بلوک گردی کردن، تفریح‌کنان به اینجا و آنجا سفر کردن

    bum someone out

    (امریکا ـ عامیانه) مزاحم شدن، اذیت کردن، خسته و ملول کردن

    Idioms

    give (or get) the bum's rush

    (امریکا - عامیانه) به زور اخراج کردن (یا شدن)

    on a bum

    (عامیانه) در حال مستی، میخوارگی و بدمستی

    on the bum

    (عامیانه) 1- مشغول ولگردی و بی‌غیرتی 2- خراب (ابزار و غیره)، نیازمند به تعمیر

    سوال‌های رایج bum

    شکل جمع bum چی میشه؟

    شکل جمع bum در زبان انگلیسی bums است.

    ارجاع به لغت bum

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bum

    لغات نزدیک bum

    • - bulrush
    • - bulwark
    • - bum
    • - bum around (or about)
    • - bum bag
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.