شکل جمع:
bumsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بلوک گردی کردن، تفریحکنان به اینجا و آنجا سفر کردن
(امریکا ـ عامیانه) مزاحم شدن، اذیت کردن، خسته و ملول کردن
(امریکا - عامیانه) به زور اخراج کردن (یا شدن)
(عامیانه) در حال مستی، میخوارگی و بدمستی
(عامیانه) 1- مشغول ولگردی و بیغیرتی 2- خراب (ابزار و غیره)، نیازمند به تعمیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bum