شکل جمع:
driftersآدم ولگرد، بیهدف، آدم سرگردان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Maybe it was a drifter, a bushy-haired man.
شاید یک مرد ولگرد با موهای نامرتب بود
When he lost his job, he became a drifter.
بعد از این که شغلش رو از دست داد، آدم ولگردی شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drifter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drifter