با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nomad

ˈnoʊmæd ˈnəʊmæd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nomads

معنی

noun
کوچ‌گر، بدوی، چادر‌نشین، ایلیاتی، خانه‌به‌دوش، صحرانشین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nomad

  1. noun person who wanders from place to place
    Synonyms: hobo, itinerant, migrant, pilgrim, rambler, roamer, rover, vagabond, wanderer, wayfarer

ارجاع به لغت nomad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nomad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nomad

لغات نزدیک nomad

پیشنهاد بهبود معانی