آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Migrant

ˈmaɪɡrənt ˈmaɪɡrənt

شکل جمع:

migrants

معنی migrant | جمله با migrant

noun adjective countable

کوچ‌کننده، مهاجر، سیار، جانور مهاجر، کوچ‌گر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

migrant farm workers

کارگران کشاورزی کوچ‌گر (که برای کار از مزرعه‌ای به مزرعه‌ی دیگر می‌روند)، زارعین سیار

migrant birds

پرندگان مهاجر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Some of the migrants settled in Iowa.

برخی از کوچ‌گران در (ایالت) ایوا جایگزین شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد migrant

  1. noun person who moves to a foreign place
  1. adjective moving, traveling
    Synonyms:
    mobile temporary transient wandering changing shifting drifting immigrant immigrating migrating nomadic itinerant roving vagrant vagabond errant migrative gypsy on the move ranging unsettled impermanent seasonal peripatetic passing through passing over migratorial transmigratory tramp casual emigrating
    Antonyms:
    staying

لغات هم‌خانواده migrant

سوال‌های رایج migrant

شکل جمع migrant چی میشه؟

شکل جمع migrant در زبان انگلیسی migrants است.

ارجاع به لغت migrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «migrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/migrant

لغات نزدیک migrant

پیشنهاد بهبود معانی