عیار، آواره، سرگردان، حادثهجو، گمراه، منحرف، بدنام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
knights errant in the Middle Ages
سلحشوران عیار در قرون وسطی
Mehtar Nassim the errant
مهتر نسیم عیار
The farmer found his errant pigs.
کشاورز خوکهای گمشدهی خود را پیدا کرد.
An errant wind.
بادی که جهت و شدت آن پیوسته عوض میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «errant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/errant